مسافر یا گردشگر؟! مسئله این است.
امروزه نه تنها زندگی که سفر هم به عنوان بخشی/ برانگیزاننده آن دچار شتابزدگی شده و حتی برای کنشگران صنعت گردشگری نیز کمتر مجالی برای واکاوی اندیشهها و فلسفه گردشگری وجود دارد. از این رو و در ادامه گفتگوی پیشین، آرش نورآقائی مدیرمسئول فصلنامه گیلگمش بار دیگر میزبان محمد حاجیمحمدی، دانشآموخته فلسفه هنر، پژوهشگر فلسفه و جهانگرد بود تا سخن از تفاوت مسافر و گردشگر به میان رود. این مسئله در گفتگوی مجازی شامگاه ۴ تیرماه ۱۳۹۹ در شبکه اینستاگرام پی گرفته شد.
حاجیمحمدی ضمن سپاسگزاری از بازخورد دلگرمکننده مخاطبین از گفتگوی قبل (https://gilgameshmag.com/6836/فلسفه-و-سفر؛-از-کویر-لوت-تا-سیبری-در-جست/) یادآور شد که در جلسه اخیر نیز بازشناخت آموزههایی در خصوص تفاوت «مسافر» و «گردشگر» مطرح بوده و هدف از آنچه به میان میرود برتری یکی بر آندیگری نیست.
آرش نورآقائی با طرح نخستین پرسش آغازگر این گفتگو بود:
«آیا سفر، انسان را سرزنده(تر) میکند؟»
محمد حاجیمحمدی مراد از سرزندگی را به مثابه میل و عشق به زندگی مورد توجه قرار داد و نظر به منابع شناخت جهان اعم از تجربه، دروننگری، حافظه، گواهی، شهود و استدلال، دریافت هر انسان را از سفر به دیدگاه و منابع شناخت او محدود دانست. او به دو رویکرد معرفتی و بیولوژیکی در فرآیند شناخت اشاره داشت چنانکه گاه سفر با شناخت تفاوتها و تشابهات میتواند موجب افزایش میل به زندگی گردد یا علیرغم تمایل به زندگی، تنها موجب امتداد آن در طول سفر شود.
در ادامه نورآقائی با خوانش عباراتی از کتاب «هنر سیر و سفر» اثر آلن دو باتن، ارزش مفاهیم ساده در القاء سرزندگی را خاطرنشان و بر مفهوم الهامبخشی تأکید و در این بخش
(۳B ( Bus,, Bed, Bath
را به عنوان عوامل مؤثر بر خلاقیت/ الهامبخش معرفی کرد.
محمد حاجیمحمدی در ادامه گفت دیدگاه عمده انسانها برای شناخت در سایه مخدرِ عادت یا قالب دادن به شیء/ شخص با توجه به پیششناخت شکل میگیرد. به این ترتیب قبل از معرفت لازم است آشناییزدایی صورت بگیرد تا شیء/ شخص بتواند خودش را به ما نشان داده و پدیدارشناسی اتفاق بیفتد. با سفر میتواند (نه الزاماً) رویکرد دومی رخ دهد که با انقطاع در روند روزمره قبلی بتوان وارد مرحلهای شد تا همچون یک کودک هر مواجههای، نو، جذاب و آموزنده باشد.
آرش نورآقائی نیز به عبارت «اسارت فرهنگی» به نقل از هنریک ایپسن، هنرمند نروژی اشاره کرد و اسارت در گذشته را گاه عامل محدودیت فهم و سفر را عاملی برای دریافت وسیعتر دنیا برشمرد؛ همان که حتی موجب تحمل راحتتر سرزمین بیگانه برای ایپسن شد، همان که حاجیمحمدی، نیشتمان میخوانندش.
«آیا سفر رنج است یا راحتی؟»؛ این جمله دومین پرسش میزبان بود.
حاجیمحمدی با شرح مقدمهای بر شکلگیری صنعت گردشگری به عنوان محصول دنیای مدرن و ابزار فراغت به سفر به عنوان بخشی از زندگی اندیشمندانی چون ابن خلدون، سهروردی، سعدی، مولوی، همه پیامبران دینی و حتی اسطورههایی چون رستم، سیمرغ و … اشاره و تفاوتهای سفر و گردشگری را به ترتیب ادامه تشریح کرد.
ایشان سفر را تجربهگرا و گردش را لذتگرا، سفر را فردگرا و گردش را جمعگرا، سفر را ارزشمحور و گردش را نتیجهمحور، سفر را در طول زندگی و گردش را انقطاعی در آن، سفر را بر پایه سکوت و سکون و گردش را در ازدحام و غوغا، سفر را جزءنگر و گردش را کلنگر معرفی کرد.
به این ترتیب سفر همواره با راحتی همراه نخواهد بود حالآنکه هدف از گردشگری، لذت و خوشیاست.
به زعم وی اگر در سفر، معرفتی حاصل شود رحمت دست میدهد که شاید مرتبه بالاتری از راحتی به شمار آید.
نورآقائی نیز در تکمیل این کلام به نقل از دو باتن، گردشگری را ناشی از میل به معاشرت در انسانِ سرگردانِ امروزی برشمرد.
هدف از سفر موضوع سومین پرسش آرش نورآقائی بود: «امروزه انسان با سفر در جستجوی گمنامیاست یا شهرت؟»
ایشان به اندیشمندان/فیلسوفان ایرانی چون ناصرخسرو، فردوسی، ابن سینا، سعدی و … اشاره کرد که به دلیل کسب معرفت در سفر، حکمت را برای ایرانزمین به ارمغان آوردند؛ سفرهایی که حاصلش سیر آفاق و انفس بود.
حاجیمحمدی در پاسخ، ابتدا به نقش نابسامانیهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی در گسترش سفر اشاره کرد. وی سفر را نوعی فرار از نابهنجاریهای جامعه و نُمودی از نیاز به حرکت دانست و سیر تاریخی آن را یادآور شد. در چنین شرایطی اغلب انسان امروزی نیز از گردش برای معرفی خود و نه فهم جهان بهره خواهد برد. او اذعان داشت که همچنان در شرایط حال اگر در طول زندگی، خودسازی صورت پذیرد مسافری گمنام خواهید بود ولو اینکه تغییر مکانی به دلیل محدودیتها رخ ندهد.
نورآقائی در بخش بعدی این گفتگو از سهمی که جامعه و شبکههای مجازی در ترغیب به سفر دارند سخن گفت؛ از فشاری که گاه میتواند موجب عذاب و گاه آرامبخش باشد؛ از سندروم جمعیت شهرهای بزرگ و راهکاری به نام گردش/سفر برای وانمودکردن شادی.
محمد حاجیمحمدی بار دیگر لزوم آشناییزدایی و بازشناخت جهان از طریق سفر را یادآوری کرد و سفر را تنها یک راهکار برای کسب معرفت برشمرد و از راهکارهایی دیگر نظیر خلق فضای سرایش شعر، موسیقی و … برای سفر در خیال نام برد.
رعایت اخلاق در سفر آخرین موضوع این گفتگو بود. نورآقائی با اشاره به درک نیاز جهان به مباحث نوینی چون پوشاک اخلاقی، خوراک اخلاقی، محصولات آرایشی-بهداشتی اخلاقی و … به مسئولیتپذیری مسافر/گردشگر و رعایت اخلاق در سفر توجه داد.
حاجیمحمدی در این خصوص ضمن اشاره به حرفهای شدن مشاغل و مفهوم اخلاق حرفهای، فلسفه سفر و چالش فرهنگ را مطرح کرده و به دخالت در آیین و دانش بومی از سوی مسافر/ گردشگر اشاره کرد. ایشان مسافر/ گردشگر را میهمان جامعه میزبان و نه مصلح آن خواند و بر رعایت کدهای رفتاری ذیربط تأکید کرد.
نورآقائی با روایت بازگرداندن مورچهها در سفر بایزید بسطامی به مبدأ به اهمیت این نکته توجه داد و یادآور شد که سفر از ،سال ۱۹۸۳ میلادی نه تنها یک حق بلکه یک مسئولیت شمرده شدهاست.
او از یک سو بر پیشینه سفر در ایران با کلیدواژههایی چون کاروان، کاروانسرا و کاروانسالار (به ترتیب تور، هتل و راهنمای گردشگری) اشاره داشت و از سوی دیگر تبادل نظر در حوزههای جامعهشناسی، روانشناسی نوین، فلسفه سفر را ضروری دانست.
این گفتگو با قدردانی از مخاطبین پایان یافت. نورآقائی امید داد که در گفتگوی دیگری مباحث بیشتری از این دست مورد واکاوی قرار گیرد.