اخبار

از کتاب «۱+۱۰۰ روایت از اسکلت‌های محوطه‌های باستانی فلات ایران» رونمایی شد  

از کتاب «۱+۱۰۰ روایت از اسکلت‌های محوطه‌های باستانی فلات ایران» رونمایی شد

رونمایی از کتاب «۱+۱۰۰ روایت از اسکلت‌های محوطه‌های باستانی فلات ایران» به میزبانی موزۀ ملی ایران، انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان تهران و‌ نشر نوسده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ در سالن ایران باستانِ موزهٔ ملی ایران برگزار شد.

دکتر جبرئیل نوکنده، رئیس کل موزهٔ ملی ایران در افتتاحیهٔ این نشست به حضار خیر مقدم گفت و از بابت برپایی نشستی حول یکی از پیچیده‌ترین موضوعات باستان‌شناسی ابراز خرسندی کرد. ایشان ضمن قدردانی از نویسنده و ناشر بابت انتخاب موضوع کتاب، اذعان داشت که موضوع «اسکلت‌ها»‌ هم در پژوهش‌ها و هم در سالن‌ها و مخازن موزه‌ها غریب است و این کتاب گویی نوری بر غفلت‌های موجود تابانده ‌است.

به گفتهٔ وی موضوع «مرگ» همیشه دغدغهٔ انسان‌ها بوده و در سالن موزه هم، اشیای مرتبط نظیر تابوت‌ها جزو ایستگاه‌های پربازدید هستند. او تأکید کرد که لازم است در این حوزه پژوهشگر تربیت شود.

نوکنده هم‌چنین از عناوین دقیق و تصاویر جذاب و بدیع در این کتاب گفت، روایت‌های آن را برای همه جذاب دانست و مطالعهٔ مجموعهٔ ایران ۱۰۰۱ را توصیه کرد.

وی در ادامه از خاطرهٔ تلخ برخورد منفعلانهٔ نمایندهٔ دادستان در مواجهه با اسکلتی تخریب‌شده در استان گیلان گفت و بر تولید محتوای آموزشی مردم‌محور برای کاهش خسارات وارده تأکید کرد.

بخش بعدی این نشست پس از ملاحظهٔ ویدئویی کوتاه از معرفی کتاب با سخنرانی دکتر مهرداد ملک‌زاده ادامه یافت.

این استاد باستان‌شناسی از غریب بودن پدیدهٔ مرگ نزد همگان و تعبیر موجود زنده به باور زیست‌شناسان گفت. او مرگ را به مثابهٔ «نیستی» یکی از سهمگین‌ترین اتفاقاتِ هستی بیان کرد و یادآور شد که انسان تنها موجود زنده‌ای است که هوشیارانه از مرگ‌ آگاه است. ملک‌زاده از تأثیر انواع تفکرات دینی بر سنت‌های تدفین گفت و خاک‌سپاری را از جمله آیین‌های برگرفته از ادیان ابراهیمی معرفی کرد. به گفتهٔ ملک‌زاده، اما باستانشناس مرگ را مرحلهٔ دیگری از حیات فرهنگی جامعه می‌بیند‌؛ مرگ مفهومی است که از نگاه روانشناسی پیچیده است، چه فردی و چه اجتماعی. آنچه اهمیت دارد این است که جامعه تکلیف خودش را با این پدیدۀ فرهنگی روشن کند و آنچه در این کتاب آمده بازنمودی از این تلاش است. به گفتهٔ ایشان کتاب ۱+ ۱۰۰ روایت از اسکلت‌های محوطه‌های باستانی فلات ایران تجربهٔ انسان ایرانی را در دوره‌های مختلف با موضوع مرگ برای ما در قالب داستان تشریح می‌کند که از سویی هم دراماتیک است و هم مبتنی بر آگاهی‌های باستان‌شناسی ملموس یا همون شواهد مستند. از سوی دیگر نویسنده به کمک پیش‌زمینه‌های فرهنگی به تفسیر آنها پرداخته است. او به عبارتی این کتاب را ترسیم تصویر فرهنگی از جوامع مختلف فلات ایران خواند.

ملک‌زاده در بخش بعدی گفتار خود به «سپارش» (disposal) پرداخت و از آن به عنوان نحوهٔ برخورد بازماندگان با پیکر متوفی یاد کرد. ایشان خاک‌سپاری، آتش‌سپاری، آب‌سپاری و هواسپاری را برگرفته از باورهای دینی هر جامعه دانست و در این خصوص از آموزهٔ خاک‌سپاری توسط کلاغ در داستان هابیل و قابیل گفت و به تأثیر تعامل زرتشتیان ایرانی با کاسپیان انیرانی در خاک ماد غربی و تغییر شیوهٔ سپارش از آتش‌سپاری (cremation) به هواسپاری (sky burial) پرداخت.

مهرداد ملک‌زاده چنین ادامه داد که برای باستان‌شناس مواجهه با گور از چند جهت مهم است. اول اینکه او با مجموعه‌ای درون گور روبرو می‌شود که هم می‌تواند موضوعی زیستی باشد و هم به گورنهاده‌ها و نوع سپارش و در نهایت مراسم تدفین دست پیدا می‌کند. از سوی دیگر دستیابی به مجموعه‌ای از اعتقادات و دین متوفی مقدور می‌شود و در نهایت کسب آگاهی دربارهٔ مردارشناسیِ (Taphonomy) افراد، مردارشناسی جامعه را ممکن می‌کند.

(با مردارشناسی، فرآیندهایی مطالعه می‌شوند که پس از مرگ بر پیکر موجود زنده اثر می‌گذارند تا زمانی که به فسیل یا بقایای تدفینی تبدیل شود و تحلیل مردارشناسی به کشف آیین‌های تدفین منجر خواهد شد.)

وی هم‌چنین به سابقهٔ کاوش‌های بسیار در ایران اشاره داشت؛ به کاوش در پیشکوه و پشتکوه لرستان بر روی مفرغ‌ها، اکتشافات کرانه‌های جنوبی دریای مازندران از جمله گورستان سلطنتی مارلیک و گورهای کلورَز و گورستان شهر سوخته که انبوهی از گورهای باستانی برای مردارپژوهی در اختیار قرار داده‌است. ملک‌زاده علیرغم برشمردن پژوهش‌های بسیار در خصوص تفسیر شیوهٔ سپارش، کتاب حاضر را دربرگیرندهٔ محتوایی در حیطهٔ باستان‌شناسی مردمی (public archeology) دانست که گرچه ناپژوهیده است ولی گمان می‌رود اولین مورد از این دست در کشور باشد‌.

ایشان ابراز امیدواری کرد تا به این ترتیب امکانی حاصل شود تا افزون بر حفط شأن علمی کار، به سمت آفریدن موادی برای باستان‌شناسی عمومی رفته و در جامعهٔ کم‌شمار، سنتی و محافظه‌کار باستان‌شناسی کشور، علیرغم عیب‌جویی‌های موجود موجبات نوآوری فراهم شود. ملک‌زاده از داستان تخت ابونصر نوشتهٔ صادق هدایت به عنوان یکی از داستان‌های نادری یاد کرد که بر پایهٔ کاوشی باستان‌شناسانه شکل گرفته و در سال ۱۳۵۴ شمسی دست‌مایهٔ یک اقتباس تلویزیونی قرار گرفته است.

وی هم‌چنین از منابع مورد استفاده در این کتاب به عنوان نقطۀ قوت آن یاد کرد و با خوانش دو بیت از مقدمهٔ گلستان سعدی به سخنان خود پایان داد:

گر کسی وصف او ز من پُرسد بیدل از بی‌نشان چه گوید باز

عاشقان کشتگان معشوقند بر نیاید ز کشتگان آواز

به زعم مهرداد ملک‌زاده، مهرنوش زاده‌دباغ توانسته با این مجموعه ‌از روایات، حتی آواز مردگان را به گوش ما برساند.

در بخش بعدی، حضار به تماشای دقایقی از مستند پرنیان، روایت تلخ و شیرین زندگی احسان یغمایی، باستان‌شناس مجرب به کارگردانی اُرد عطارپور نشستند.

دکتر علی مولودی، سخنران بعدی این نشست به شرح دو روایت از تجربیات خود پرداخت. او نخست از خاطرهٔ کاوش در گورستان اهر گفت؛ گورستانی از عصر آهن با قبرهایی کلان‌سنگی، که دورچین آنها به طمعِ یافتن اشیای مفرغین از بین رفته بود. مولودی از مهمان‌نوازی اهالی روستایی در مجاورت این گورستان تعریف کرد و خاطرهٔ تلخی که از تخریب کامل آن پس از زلزلهٔ اهر-ورزقان به جا ماند؛ گویی این‌بار نوادگانِ مردگانِ در گور بودند که جان باختند.

مولودی هم‌چنین از تجربهٔ چهار فصل کاوش در استرک جوشقان گفت؛ از قبرستان بزرگی که هم توسط قاچاقچیان غارت شده و هم زیر هجوم چرخ ماشین‌آلات کشاورزی قرار گرفته بود. او از کاوش ۵۰ قبر طی چهار سال با همکاری دانشگاه ورشو تعریف کرد و این دوران را یکی از آگاهی‌بخش‌ترین و اسرارآمیزترین دوران کاری خود خواند. به گمان مولودی مواجههٔ باستان‌شناس با مرگ اسرارآمیز است چراکه او وارد یکی از شخصی‌ترین شرایط به نوع نگرش انسان می‌شود. او اما خاطرهٔ مشاهدهٔ بقایای گوسفندی کنار قبر انسان را نیز از یاد نبرده؛ همان که واژهٔ «هیچ» را بارها در ذهنش تداعی کرده بود.

مولودی انتشار این کتاب را به نشر نوسده و نویسنده تبریک گفت‌. ایشان اذعان داشت که مطالعات باستان‌شناسی هنوز آنچنان که باید به مردم معرفی نشده و در نشر اطلاعات کوتاهی شده‌ است و انتخاب سبک روایی برای انتقال مؤثر مفاهیم و ارزش یافته‌ها بسیار کارا خواهد بود. او به تاراج محوطه‌های تاریخی‌ اشاره داشت و ابراز امیدواری کرد تا با انتشار چنین کتابهای راهگشایی، جامعه به اهمیت کاوش‌ها پی برده و همگان از میراث فرهنگی مدفون در این خاک حراست کنند.

علی مولودی اعلام کرد که متأسفانه در علوم انسانی نگاه‌ها بیشتر به تاریخ، از نوع تاریخ سیاسی ‌است ولی لازم است علم باستان‌شناسی چنان بسط پیدا کند تا بقیۀ علوم امکان بهره‌گیری از یافته‌هایش را داشته باشند.

ایشان یادآور شد که هر دورهٔ تاریخی زوایای گوناگونی دارد و در این کتاب ابعاد مختلفی از هر دوره به تصویر کشیده شده‌است.

دکتر محمدابراهیم زارعی، رئیس پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری دیگر سخنران مدعو این رویداد نیز ضمن تشکر از بانیان جلسه از انتشار کتاب ۱+۱۰۰ روایت از اسکلت‌های محوطه‌های باستانی فلات ایران ابراز خشنودی کرد. به گفتهٔ ایشان تدفین در زندگی بشر جایگاه خاص داشته است؛ این موضوع نزد مصریان باستان هم که به دنیای پس از مرگ باور داشتند نمود داشته و در آثار کشف‌شده در کنار اجساد پیشینیان ما در هفت‌تپه، چغازنبیل، یا شمال کشور و غیره نیز روشن است که برای اجساد حرمت بسیار قائل بود‌ه‌اند. زارعی گفت که شرح آنچه بر این اجساد رفته به شکل روایت‌های مندرج در این کتاب به احتمال زیاد تاکنون وجود نداشته و این کار با نوآوری در ادبیات باستان‌شناسی ما می‌تواند دانش این حوزه را هرچه بیشتر به میان مردم ببرد.

زارعی‌ از اولویت مشارکت نخبگان با پژوهشگران باستان‌شناسی گفت تا پلی باشند برای تعامل سازنده با سایر اقشار جامعه.

در ادامهٔ این مراسم آرش نورآقایی، مدیرمسئول نشر نوسده ضمن تبریک روز ملی شیراز بابت ابراز لطف و حسن نظر اساتید نسبت به انتشار این کتاب ابراز خرسندی کرد. نورآقایی نیز به ضرورت تولید محتوای روایی و مردمی در حوزهٔ باستان‌شناسی اشاره کرد و مقابله با حفاران غیرمجاز را منوط به مساعدت مردم دانست. نورآقایی از شگفت‌انگیز بودن حاصل کاوش‌های باستان‌شناسی گفت و ابراز تأسف کرد که این نتایج برای عموم مردم روایت و تفسیر نمی‌شود.

به زعم ایشان لازم است این یافته‌ها اعم از دراماتیک یا تراژیک بودنشان در قالب‌های مختلف مستند، انیمه، بازی، رمان و غیره به دست علاقه‌مندان برسند‌؛ او بر خوب دیدن، فهم و پردازش خوب و به‌کارگیری فناوری‌های نوین برای تحقق این امر توجه داد تا داشته‌ها با مشارکت جامعهٔ علمی و هنری به صنایع فرهنگی تبدیل شده و به ویژه موجب افزایش درآمد از گردشگر خارجی در کشور شود.

مدیرمسئول فصلنامۀ گیلگمش ضمن اشاره به کتاب حیوان قصه‌گو به اهمیت قصه‌گو و قصه‌زی بودن انسان، و همچنین پرشمار بودن قصه‌های انسان ایرانی توجه داد. نورآقایی ایران را بهشت باستان‌شناسی خواند و بر لزوم اثبات مابه‌ازای عملی این ادعا تأکید کرد. او برخی تلاش‌های سایر کشورها را برشمرد که چه بسا با مفاهیم انتزاعی، کدهای فرهنگی خود را به نحوی شایسته معرفی می‌کنند.

نورآقایی، مدیرمسئول نشر نوسده از تلاش نویسنده، ویراستار و تیم هنری برای تدوین این کتاب و از مخاطبین برای حضور در این نشست سپاسگزاری کرد.

مهرنوش زاده‌دباغ، پژوهشگر و نویسندهٔ این کتاب نیز از فرآیند ایده تا اجرای این طرح گفت. او از اساتید، مشتاقان و مدعوینی که در این مراسم حضور یافتند قدردانی کرد. ایشان مبنای انتخاب دوره‌ها را در این کتاب حجم موجود از اطلاعات استخوان‌شناسی و امکان پوشش وسیع‌ترین گستره از فلات ایران در این پژوهش اعلام کرد.

زاده‌دباغ از خاطرهٔ کاوش تدفینی در چگاسفلی تعریف کرد که به جهت احتمال صاحب‌مقام بودن متوفی، «خاتون» نامیده شد؛ همان که هیچ‌گاه حاضر نشد ظرف قیمتی خود را به دستان تیم کاوش بسپارد و در موزهٔ شوش آرمیده است. او از نقش الهام و خیال در تفسیر یافته‌های کاوش گفت.

زاده‌دباغ از تأمل در زندگی پیشینیان صحبت کرد؛ آنهایی که هزاران سال پیش در این فلات زندگی کردند، در زیست‌بومی مشابه آنچه ما تجربه می‌کنیم اما با راهکارهایی گاه بسیار متفاوت تا بیشترین فرصت سازگاری برای بقا را بیابند. او هم‌چنین از تلخی حفاری‌های غیرمجاز و از بین‌ رفتن حجم بالای اطلاعات مستتر در بقایای مدفون در دل خاک گفت و از مخاطبین خواست تا به سهم خود در آگاه‌سازی جامعه در این‌خصوص همکاری کنند چراکه به باور او گنج همانی‌است که تخریب می‌شود.

وی کمبود داده‌های فارسی مندرج در فضای مجازی را برای تحلیل معتبر توسط ابزارهایی چون هوش مصنوعی و دریافت نتایج موثق هشدار داد و اذعان داشت که تیم هنری برای اعتباربخشی به خروجی‌های تصویری گاه مجبور به ویرایش بوده‌است. او از ایمان اوجیان، مدیر امور هنری پروژهٔ ایران۱۰۰۱ دعوت کرد تا از چالش‌های این کار بگوید.

ایمان اوجیان ضمن ابراز خوشوقتی از برگزاری این جلسه، از دغدغهٔ روایت‌محور بودن این پروژه و تلاش برای القای این ایده در فضای تصویری این مجموعه کتاب سخن گفت. او اهمیت خلاقیت و ظرافت در دستورنویسی (prompt) و دقت در انتخاب مناسب‌ترین ابزار را یادآوری کرد.

سخنرانی استاد ابوالقاسم ساسان، پایان‌بخش این سلسله‌گفتار بود. او مخاطبین را شنونده‌های عاشقی خواند که هنوز قصه‌های شیرین‌شان را در سینه نگاه داشته‌اند. ایشان بر اهمیت روایت در سفرنامه‌ها تأکید کرد و از نمونه‌هایی مثال آورد که مبین شاخص‌های جامعه‌شناسی مقصد بوده‌اند؛ وی بر اهمیت شنیدن قصه‌های بومی تأکید کرد.

این رویداد با رونمایی از کتاب ۱+۱۰۰ روایت از اسکلت‌های محوطه‌های باستانی فلات ایران با همراهی تیم تولید محتوا، اساتید، برگزارکنندگان و پذیرایی از مخاطبین پایان یافت.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا