اهمیت تولید محتوا در گردشگری؛ چرایی و چگونگی
در میانۀ واپسین روز از آبان ۱۴۰۲ فرصتی دست داد تا به دعوت انجمن علمی جغرافیا و برنامهریزی دانشگاه تهران سخن از چرایی و چگونگی تولید محتوای گردشگری به میان آید.
آرش نورآقایی، مدیرمسئول فصلنامۀ میراث و گردشگری گیلگمش و نشر نوسده در مقدمۀ این جلسه به شرح چیستی و لزوم تولید محتوا پرداخت.
او نظر مخاطبین را به گسترش این مهارت از آغاز هزارۀ سوم میلادی جلب کرد و از اهمیت محتوای متنی چه در قالب محصول نهایی و چه به عنوان مهمترین بخش از محتوای صوتی و تصویری گفت.
نورآقایی در این مقدمه بر لزوم شناخت محتوا و چگونگی تولید آن، صنعت ذیربط و بستر یا جغرافیای ارائۀ آن تآکید کرد.
درک نیاز به تولید محتوا در دنیای امروز موضوع دوم این گفتار بود؛ ایشان محتوا را نه یک نیاز جعلی بلکه ابزار فروش محصول/خدمت معرفی کرد، تناسب محتواهای تولیدشده و همسو بودن آنها را برای اثربخش بودن مورد توجه قرار داد و اهمیت محتوای فاخر را از قول بیل گیتس با عبارت content is king گوشزد کرد.
او در ادامه از نقش محتوای شایسته در برندسازی گفت؛ به انقلاب دیجیتالی و سهم کنونی هوش مصنوعی در پیشبرد صنایع اشاره و آن را مغزافزار بازاریابی نوین معرفی کرد.
نورآقایی به پیشینۀ تولید محتوا برای توصیف ایران پرداخت. او هچنین به سفارتنامههای هفتگانهٔ سفرای عثمانی در دوران صفوی اشاره کرد و از گسترۀ زبان فارسی و علاقۀ آنها به یادگیری این زبان برای تعامل بیشتر و بهتر و نقش ادبیات ایران گفت. مدیرمسئول انتشارات نوسده توجه به زبانهای بینالمللی را به عنوان یکی از ابزارهای تعامل و تفاهم ملل معرفی کرد و تعدد زبانهای مندرج در کتیبۀ داریوش را در مقابل ناخوانا بودن تابلوهای شهری برای گردشگر خارجی در عصر حاضر یادآور شد.
لزوم درک تمایز اطلاعات (information) از محتوا (content) موضوع بعدی این سخنرانی بود.
نورآقایی محتوا را اطلاعاتی حاوی روحِ اثر دانست و در خصوص کاستیهای اطلاعات و ناهمگونی آنها در بسیاری موارد نظیر فرشهای فاخر ایرانی و قدمت درخت سرو ابرکوه تذکر داد.
او از نقش مثبت اغراق در افسانهگویی در خلق آثاری چون شاهنامه، روایت دیوار چین و جذابیت خانۀ شرلوک هلمز یاد کرد و از ظرفیتهای شگفتانگیز آثار مفرغی لرستان و گل سوسن چلچراغ برای معرفی کشور گفت؛ به رئالیسم جادویی در کتاب «صد سال تنهایی» اشاره کرد و اعجاز افسانۀ «هزار و یک شب» را در آنچه الهامبخش خورخه لوئیس بورخس، همتای گابریل گارسیا مارکز در آمریکای لاتین شد، یادآوری کرد.
ترجمۀ شیرین «کلیله و دمنه» از عربی به فارسی توسط نصرالله منشی از جمله مواردی است که به زعم نورآقایی مورد غفلت واقع شده؛ «نامههای ایرانی» مونتسکیو در قرن ۱۸ میلادی گواه دیگری بر شکوه ادبیات ایران در آن دوره است؛ همان که ولتر نیز گفته بود: مردم آن را مثل نان میخریدند. (رؤیای سفر، پاریس؛ ص ۶۲)
مدیرمسئول مجلۀ گیلگمش در ادامه از لزوم توجه به تولید محتوای مناسب زمانه از یک سو و توجه به مخاطب از سوی دیگر گفت. او به شعار پیشین سازمان جهانی گردشگری در سال ۲۰۱۸ مبنی بر digital transformation اشاره کرد و گفت که نباید از فناوری روز غافل شد، تفاوت گردشگری سبز و «سرمایهگذاری سبز» را تشریح کرد و بر درک درست سیاستهای سازمان جهانی گردشگری برای همسو بودن با کشورهای عضو تأکید کرد. وی چگونگی خلق محتوای «موزۀ معصومیت» اورهان پاموک در قالب یک مکان-رمان را وصف کرد و از چگونگی تأسیس موزهٔ معصومیت همزمان با این کتاب و نقش آن در ایجاد جذابیت دوچندان برای گردشگر ادبی گفت.
همچنین اهمیت شخصیسازی محتوا در ادامه، با مثال درک عنوان مسجد صورتی (نصیرالملک) برای گردشگران چینی در شیراز طرح شد. نورآقایی تصریح کرد که زبان معانیِ جاذبهها برای گردشگران ورودی باید خوانا باشد.
بخش بعدی این جلسه به نمونههایی از توصیف شهرهای ایران در تفکر شاعران اختصاص یافت؛ اصفهان در نگاه عبدالوهاب البیاتی در کتاب «آواز سندباد»؛ آنجا که میگوید «چشمهای تو اصفهان است که در برجهایش کبوتر پناه گرفته و خیام مبعوث شده …»، شیراز در پیش چشم سعدی چنان که « شیرازْ پرغوغا شدست از فتنۀ چشم خوشت، ترسم که آشوبِ خوشت برهم زند شیراز را» و آنچه ایتالو کالوینو راجع به تخت جمشید، محراب الجایتو و اقتباسی از هفت پیکرنظامی در شهرهای بینشان نوشته است.
نورآقایی جذابیت ادبی اینگونه نوشتار را در برندسازی مورد توجه قرار داد. او همچنین از تجربۀ الهامبخشی خود از دوست قدیمی سوئیسیاش برای شناخت خیام تعریف کرد، از زیبایی اشارۀ سعدی به مهرگیا گفت (مهربانی ز من آموز و گَرَم عمر نماند، به سر تربت سعدی بطلب مهرگیا را) و از تفاوتی که در جذابیت سیوسه پل اصفهان و پل چارلز پراگ برای گردشگر رقم زده شده است؛ دو پل همسان که به سبب اختلاف در استراتژی بهرهبرداری، منفعت مالی بسیار متفاوتی نصیب این دو شهر میکنند.
نورآقایی از دستاورد آدمکهای گلی Gollum ارباب حلقهها برای پراگ گفت، ظرفیت بینظیر مُهرهای چغامیش را برشمرد و نقش جانبخشی به موجودات افسانهای کلیسای نوتردام را در کارتون «گوژپشت نوتردام» در کمکهای مردمی برای بازسازی کلیسا پس از آتشسوزی اخیر گوشزد کرد، همان که حوالی فاجعۀ آتشسوزی بازار تبریز رخ داد حال آنکه عزمی برای جبران این خسارت به دلیل عدم تعلق خاطر عموم نبود؛ چرا که به زعم او، از این اثر ثبت جهانی به اندازه و با کیفیت مناسب، محتوای درخور تهبه نشده بود.
ارائۀ تجربۀ تولید محتوای کتاب «اهل کاشانم» و الهامبخشی سه سطح خانۀ ایرانی در زیرزمین و همکف و پشت بام از دیگر گفتارهای آرش نورآقایی بود. او از برند کاشانهٔ کاشان سخن به میان آورد تا خانهٔ ایرانی بهسان باغ ایرانی در جانها بنشیند.
او همچنین از مهماننوازی ایرانی به عنوان یک جاذبۀ فرهنگی اشاره کرد. نورآقایی باز هم تآکید کرد که برای معرفی شایستۀ ایران باید با زبان دنیا صحبت کرد، لذا محتوای تولیدشده در سدههای پیشین، هرچند وزین، اغلب مناسب مخاطبین امروز نیستند. او نبودِ اسطورههای ایرانی را در کتب اسطورهشناسیِ روز دنیا به همین علت مرتبط کرد.
وی از اهمیت بهکارگیری دانش روز سخن گفت، سهم گردشگری فیلم (film tourism) را در کتاب «اهل کاشانم» یادآور شد، از نقش رستم در فیلم «قهرمان» اصغر فرهادی یاد کرد و تلاش کره جنوبی را برای طراحی خودرویی با نظر به یوز آسیایی مطرح کرد؛ از جاذبۀ درختی گفت که در کوچهباغ ایلچی شاهد قتل گریبایدوف بوده و «دستورالعمل سیاری (سیر و سیاحت) در اصفهان» که راهنمای پرسهزنی (walking tour) در عصر صفوی است را معرفی کرد:
http://www.rasul-jafarian.com/?p=382
ایشان تعامل کارآ و اثربخش دانشگاه، صنعت و دولت را برای توسعۀ پایدار گردشگری از طریق تولید و به اشتراکگذاری محتوای اثربخش الزامی خواند.
نورآقایی باز هم از نقش بارز محتوای ادبی در رابطۀ سیاسی و فرهنگی ایران و عثمانی در سفارتنامۀ دری افندی گفت؛ آنجا که سخن بوذرجمهر حکیم در دل شاه عثمانی مینشیند که گویی این بار هم دلی صید شده و او را از شکار معذور میدارد و هم آنجا که شاه ایران به حسد از فریبندگی استانبول از اصفهان خوب و مرغوب، سخن بر زبان میآورد.
او از روایتهای بسیارِ جوامعالحکایاتی گفت که همگی شرح داستانهای عامیانۀ این سرزمینند؛ از حکایتهای پرشمار «سلامان و آبسال» که رازی است میان فلسفۀ یونان و حکمت ایران و از باغ ایرانی که اعتبار دیرینش در معنا، آن را پا به پای نمونههای اروپایی چون ورسای به ثبت جهانی رساند.
نورآقایی در بخش دیگری از سخنانش به انواع محتوای فاخری اشاره کرد که طی ۴۰ روز در نمایشگاه «باغ ایرانی؛ حکمت کهن، منظر جدید» در سال ۱۳۸۳ در موزۀ هنرهای معاصر به نمایش گذاشته شدند تا به اعتبار معنای باغِ شکوهمند ایرانی، پرده از رازهای آن بردارند. «هفت چنار» از کیارستمی و باغ خیالانگیز شیرین نشاط که «مهدرخت» از آن میروید، دو اثر مانایی بودند که مورد توجه مخاطبین قرار گرفتند تا چگونگی تولید هنرمندانهٔ محتوای شگفتآور از معنای مستتر در باغ ایرانی آشکار شود.
آخرین نمونۀ ارزشمند محتوا، کتاب «ایرانیتر» از «نهال تجدد» بود. همان که به شایستگی در آن سخن از «خانۀ دوست کجاست» کیارستمی رفت تا سهم این چنین محتوایی را یادآور کند که برای تجمیع افکار عمومی جهت جلوگیری از حملهً آمریکا به ایران مؤثر واقع شد؛ چرا که همزمان انتشار کتاب «بدون دخترم هرگز» از «بتی محمودی» عرصه را بر این سرزمین تنگ کرده بود. (ایرانیتر، ص ۵۱)
آرش نورآقایی در واپسین بخش از این جلسه ضمن تآکید بر وجود مستتر مفاهیم و معانی برای انگیزهبخش بودن آنچه از پیش رفت ابراز امیدواری کرد تا از این پس محتوای بیشتری با علم روز، برای مخاطب مشخص، با ادبیات فاخر و هدف اقتصادی مطلوب تولید شود. او به پروژۀ #چرا_ایران و کاستیهای محتوا برای جذب گردشگر خارجی توجه داد.
خوانش یادداشتی با عنوان «این وطن در هم تنیده» توسط ایشان پایانبخش این گفتار بود: