ره‌گومقاله‌ها

ایران، تهران، پلاک یک

مجتبی گهستونی

از توکیو تا کوآلالامپور، از تهران تا لندن و پاریس و از نیویورک تا ریودوژانیرو، همه این شهرها یک نماد معروف دارند. شاید این نمادها بازتابی از هنر، معماری، تاریخ و فرهنگ شهرشان باشند و گردشگران در پایان سفر سوغاتی کوچکی مثل مگنت روی درب یخچال و جا کلیدی از نماد را با خود به کشورشان بازگردانند. این یادگاری همیشگی از شهری است که به آن سفر کرده‌اند. همین گفتار، روایتی از برج آزادی، نماد شهر تهران است. بیایید به سادگی از این برج نگذریم. برج آزادی با ویژگی‌هایی از معماری قبل و بعد از اسلام در ایران، نماینده برحق پایتخت است که در میان یکی دیگر از نمادهای کهن ایرانی –باغ ایرانی- جای گرفته. از سوی دیگر، معماری این برج بازنمایی از سنت و مدرنیته است.

نماد ایران است و آزادی، رها و استوار چونان ققنوسی میان ابرشهر.

آزادی به تنهایی یک برج و میدان نیست، بنایی است با شکل میدان که ارزش‌های فرهنگی و هنری و معمارانه‌اش در چشم هر رهگذری نمایان است و دوست دارد سر از کار این بنا در بیاورد. شکوه و وقاری دارد که بسیاری ترجیح می‌دهند که همچنان از بیرون به آن خیره شوند، دریغ که نمی‌دانند درونش عظمتی نهفته، که برای هر ناآشنایی شگفت‌آور خواهد بود.

مگر می‌توانی ایرانی باشی و آن را نشناسی، یا به ایران سفر کنی و یک بار دور آن طواف نکنی؟! پر از مفهوم و پیچیدگی‌هایی است که زاییده مغز متفکر مهندسان و هنرمندان ایرانی است.

از مکانی سخن می‌گویم با این نشانی: ایران، تهران، پلاک یک، میدان آزادی.‌

برای مطالعه ادامه این مطلب به هشتمین شماره از فصلنامه فارسی گیلگمش مراجعه کنید.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا