چند رسانه‌ای

از عیلام تا عیلام در دو نشست تخصصی

از عیلام تا عیلام در دو نشست تخصصی

ماهرخ سپهری یکی از همکاران گیلگمش در دو برنامه مجزا درباره تاریخ ایران حضور داشت و گزارشی از آنان برای ما ارسال کرده است. با ما همراه شوید و این گزارش پرسش برانگیز ماهرخ را بخوانید و نظرات خود را در همین صفحه برای ما ارسال کنید:

این روزها هرچه بیشتر باستا‌ن‌شناسان زمین را زیر‌و‌زبر می‌کنند و کاوش‌هایشان تاریخ را پیش می‌کشد و  پس می‌زند ، محافل بررسی تحقیقات جدید هم رونق بیشتری گرفته است. من هم از قافله عقب نمی‌مانم تیتر این یکی چشمم را گرفته است : “گذر از پادشاهی عیلام به شاهنشاهی هخامنشی” حاصل تلاش دو باستان‌شناس ایرانی ، دکتر کامیار عبدی که در حرفه‌اش خوش آوازه و دکتر محمد‌تقی عطائی دانشجوی دکترای دانشگاه مونیخ آلمان است و به کوشش خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار می‌شود.

به اواخر برنامه که می‌رسیم نتایج تحقیقات نشان می‌دهد که هخامنشی‌ها وارثان عیلامی‌ها بوده‌اند نه مادها! از انتخابم احساس رضایت می‌کنم. ( کوروش بزرگ در کتیبه‌های بابلی ، خود و پدرانش را شاهان انشان یعنی بخشی از عیلام قدیم و “تل ملیان” امروزی معرفی می‌کند و کتبیه‌های بعدی که وی را هخامنشی خوانده‌اند در زمان وی نگاشته نشده و احتمال می‌رود کار داریوش بزرگ باشد). این دو پژوهشگر، من و خیلی‌های دیگر از توجه‌های اخیر به دوران مبهم عیلام باستان خشنود هستیم اما خوشحالی من در کمتر از نیم روز در هاله‌ای از ابهام فرو می‌رود.

روز بعد در تور موزه ملی ایران به کوشش مجله گیلگمش شرکت می‌کنم ، راهنما مرد جوانی است از فرانسه، دانشجوی فوق دکترا و استادیار دانشگاه در ایران. فرانسوا دسه که از کودکی با خواندن داستان هایی از بابل و آشور رویای باستان‌شناسی‌اش را به واقعیت بدل کرده ، مقصد را عراق می‌بیند اما نه تنها مقصود بلکه معشوق را در ایران می‌یابد. با واژگان فارسی و لهجه شیرین فرانسوی و با جسارت تمام به یکباره تمدنی بنام عیلام را فرو می‌ریزد! همه در جا خشکمان می‌زند، از نظر فرانسوا عیلام فقط نام منطقه‌ای است که مردمان میان رودان برای خطاب قراردادن ساکنین غرب و جنوب غرب ایران بکار می‌بردند. پس کتیبه عیلامی بیستون چه؟ می گوید داستان خط و زبان جدا است ، خط میخی است اما زبان‌های عیلامی ، اکدی و … وجود دارد مانند خط لاتین و زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و غیره که از خطی واحد با اندک تغییرات استفاده می‌کنند.

به این می‌اندیشم که از عیلام باستان اطلاعات زیادی در دست نیست و کتیبه‌هایی هستند که هنوز ترجمه نشده‌اند و آنهایی هم که ترجمه شدند محصول دشمنانی بنام آشور و بابل است و کدام دشمنی است که فرهنگ و شکوه تمدن رقیب خود را زنده نگه دارد؟ سال‌ها پیش استادی داشتم که می‌گفت: یک استاد خوب استادی است که شاگرد را به دوراهی شک برساند و اکنون سر دوراهی عیلام ایستاده‌ام. در این شش سالی که راهنما هستم در رد پای مسافرانم و یا پژوهشگرانی که اغلب اروپائی بوده‌اند اثری از قطعیت ایرانی ندیدم. آنها هر چیزی  را به راحتی نمی‌پذیرند، همیشه پر از سوال هستند و وقتی هم به پاسخ می‌رسند مهر تائید بر آن نمی‌زنند. فرانسوا هم اینگونه بود مانند استادم، ما را دعوت کرد به خواندن مقاله اش که بارها از سوی موسسات مختلف رد شده و در نهایت در سایت Academia.edu برای به شک انداختن مخاطبان بیشتری منتشر شده است.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا