سفرنامه مالزی ۳
سفرنامه مالزی ۳
نویسنده: سعید ایوبی
صبح روز سوم را در هوایی ابری و بارانی شروع میکنیم. بعد از صبحانه در هتل Lexis Hibiscus، از آن بازدید خواهیم داشت. بههمراه مدیر هتل و نمنم باران از اتاقهای مختلف هتل بازدید کرده و با امکانات هتل آشنا میشویم. هتل بسیار هدفمند و با ایده بسیار جالبی ساخته شده است. خداحافظی ما از هتل و مدیرانش همراه با مراسم بسیار زیبا از گروه رقصی است و با جملاتی که بر روی تابلوهایی نوشتهاند از ما خداحافظی میکنند. با زبان رقص از مهمانان خداحافظی میکنند.
مقصد بعدی ما شهری بندری بنام ملاکا است. حدود دو ساعتی را در اتوبوس تا ملاکا فاصله داریم. در این بین اطلاعات خوبی را از راهنمای تور مالاییمان دریافت میکنم. همزمان که پرتغالیها در ایران جزیره هرمز را به اشغال خود در میآورند، بندر مالاکا را هم به تصرف در میآورند. بین دو بندر یعنی بندرعباس و بندر ملاکا، مراودات تجاری کالا به کالای زیادی صورت میگرفت. کلمه ملاکا اسم درختی است و معنای آن از محل ملاقات نشات میگیرد.
تجارت گندم، خرما، بادام و کافور در این شهر رونق داشته و نام فارسی این اجناس نیز وارد زبان مالایی شده که برای مثال کلمه ناخدا هم در زبان مالایی استفاده میشود. حتی در زبان مالایی به کسی که قهرمان است پهلوان گفته میشود که اسم یکی از میدانهای اصلی شهر مالاکا هم هست. راهنمای لوکالمان را در مورد اسامی وارد شده از زبان فارسی به زبان مالایی سوال پیچ میکنم. اسامی زیادی در زبان مالایی بدون تغییر پیدا میشوند:
نیلوفر، سارا، رستم، سامان، فرح، مهسا و مونا ….
وارد شهر ملاکا میشویم. انبوه زیادی از توریستهای خارجی با ملیتهای مختلف دیده میشوند. در همان بدو ورود میتوان دریافت که شهر ملاکا حرفایی برای گفتن دارد. حالا چطور میشود که این شهر در برنامه تورهای ایرانیان بسیار کمرنگ مانده، کمی عجیب است!!! با محسن قدم زنان به کشف ملاکا مشغول میشویم. کلیسای خوشرنگی در کنار فواره آب زیبایی خودنمایی میکند. المانی با رنگهای جذاب و وسوسهانگیزی هم ساخته شده است: “I Love Melaka”. برند شهریشان را در هنگام ورود به شهر به شما گوشزد میکنند. همان شروع تور، میتوان فهمید که این شهر را دوست خواهی داشت و یا مجبورت میکنند که دوست بداری. بههمین خاطر است که اکثرا با این المان عکس یادگاری میگیرند، شاید شما یک عمر ملاکا را دوست داشته باشید.
قدم زنان به کلیسای سنت پل مالاکا میرسیم. سنگ قبرهای به نمایش درآمده در این کلیسا بسیار پر رمز و رازند. اطلاعاتی در مورد آنها و همچنین در مورد شهر ملاکا از راهنمایان تور خودمان بهدستمان میآید.
به بازدید از قلعه آفاموسا میرویم. توپهای جنگی بجای مانده از دوران قدیم نشانگر گذشتهای تلخ از این شهر است. ترکیب درختان غول پیکر و عجیب استوایی با جنگ افزارهایی مثل توپ ترکیب خوشایندی است، رویش زندگی بعد از جنگ….
به میدان پهلوان ملاکا میرویم و نهار را در مجتمع خرید شیکی در این میدان صرف میکنیم. بعد از نهار مجددا به شهر پورت دیکسون برمیگردیم.
اینبار محل اقامتمان هتل دیگری از هتلهایLexis به نام Lexis Grand Resort پذیرای ما است. کادر هتل با شربتهای رنگارنگ و حولهای مرطوب به استقبالمان آمدهاند. شام مهمان هتل دیگری در آن منطقه هستیم که نامشThistle Hotel میباشد. این کارها نشان از بینش و درایت مسئولان گردشگری فعال این کشور دارد که از هر فرصتی حتی به اندازه یک شام برای معرفی مجموعه خویش استفاده میکنند. همچنین هدایایی که در هتلها به ما اهدا میشوند هم بسیار هوشمندانه انتخاب شدهاند. فلش یا مموریهایی به مهمانان اهدا شد که نام هتل بر روی آن درج شده است و امروزه این فلشها انتقال دهنده اطلاعات عمده و مهم محسوب میشوند.
بعد از صرف شام به هتلLexis Grand Resort برمیگردیم و منتظر روز بعد و داستان دیگری هستیم.
صبحانه هتلLexis Grand Resort عالی است و برایمان برنج پخته شده با شیره نارگیل هم آماده کردهاند که روی برگ درخت سرو میشود. بعد از صرف صبحانه به سمت شهر کوالا راه میافتیم.
بعد از ورودمان به مالزی، امروز اولین تور شهری ما در کوالا است. بعد از رسیدن به کوالا به بازدید از آکواریوم مشهور KLCC میرویم. آکواریومی که دنیایی از آبزیان رنگارنگ را در دل خود جای داده است. وقتی در تونلهای آکواریوم قدم میزنی اطرافت پر از ماهیهای غول پیکری است که خاطرات کودکی ما در تلویزیون هستند، سفره ماهیهای بزرگ و کوسه ماهیهایی که از پشت شیشه آکواریوم قدرت و ترسناکیشان را با نشان دادن دندانهایشان به رخ بازدیدکنندگان میکشند. شکوه و زیبایی دنیای زیر آب را میتوان در این آکواریوم به نظاره نشست. آکواریوم بسیار شلوغ است و از مدارس شهر کوالا، بچههای دبستانی را با لباسهای رنگارنگ به بازدید آوردهاند.
امروز روز هیجانانگیزی است. بعد از آکواریوم به بازدید از مرکز خریدKLCC و برجهای پتروناس میرویم. برجهایی سر به فلک کشیده و باشکوه در کنار دریاچهای کوچک و زیبا در دل شهر شلوغ کوالا. در مورد بازدید از این برجها سئوال میکنم، برای بازدید از آنها باید از قبل رزرو انجام دهید و ساعتهای مخصوصی بازدید انجام میگیرد. در ساعتی که ما مراجعه کردیم همه بلیطها فروخته شده بود و برای ساعتی دیگر جای خالی بود که برای ما میسر نبود.
در این مرکز خرید انواع برندها را میتوانید بیابید ولی از نظر قیمت نسبت به مراکز خرید دیگر گران است. نمایشگاهی از شهر هنکگنگ در داخل این مرکز خرید برپا بود و هنگکنگیها در مرکز کشور مالزی، شهر کوالا، مردم را به بازدید از هنگکنگ ترغیب میکردند.
بازدید که تمام میشود همه منتظر جمع شدن افراد و حرکت به سمت نهار هستیم. نهار امروزمان در رستوران ایرانی “کلبه شرقی” است و از همان ابتدا که اسمش را شنیدم قرمه سبزی را برای نهار خودم انتخاب کردم. چه نهار خوشمزهای بود.
بعد از صرف نهار ایرانی بهسمت هتلمان Intercontinental kuala Lumpur میرویم. هتلی ۵ ستاره و بسیار با کیفیت است. بعد از تحویل گرفتن اتاقها استراحت میکنیم.
هیجان امروز ادامه دارد. برای صرف شام به رستوران سالوما میرویم که تنها برای سرو غذا نیست بلکه مکانی برای عرضه فرهنگ این کشور بههمراه غذاهای محلی و بومی آن کشور است.
در این مکان رقصهای مختلف مالایی، چینی و هندی را خواهیم دید. مراسم سنتی خواستگاری مالایی هم به نمایش گذاشته میشود و از فضای بسیار خوب آنجا لذت کافی را میبریم.
بعد از اتمام برنامه در حالی که نمنم باران نیز شروع شده است به هتل بازمیگردیم و شب را با خاطرات رنگی امروزمان به پایان میبریم.
روز پنجم باید به شهر پوتراجایا برویم، البته نه برای بازدید بلکه برای نشست خبری رسمی با داتوک موسی، مدیر گردشگری آسیا و آفریقای وزارت گردشگری مالزی. داتوک لقبی است که به افراد بزرگ و تاثیرگذار داده میشود و این افراد دارای مسند و قدرت خاصی در دولت هستند.
پوتراجایا نزدیک شهر کوالا ساخته شده و تقریبا پایتخت اداری این کشور هم محسوب میشود. از سال ۲۰۱۲ وزارتخانههای مهم و اکثر سازمانهای سیاسی و دولتی در این شهر جای گرفتهاند. در این شهر از هر فرهنگ و کشور، نمادی بسیار زیبا ساختهاند. پل خواجوی اصفهان هم بعنوان نماد کشور ایران به چشم میخورد.
وارد وزارت گردشگری مالزی میشویم و به اتاق نشست خبری هدایت میشویم. داتوک موسی استقبال گرمی از ما در سالن میکند و متین و آرام سخن میگوید. پاورپوینت جامعی را وزارت گردشگری مالزی آماده کرده است که همه اطلاعات گردشگری یک سال اخیر به نمایش درآمده و انواع و اقسام نمودارهای مقایسهای نسبت به سالهای گذشته در آن جای گرفته است. این گزارش آنچنان کامل است که جای هیچ گونه شبهه و سئوالی برایمان باقی نمیگذارد. آمار و ارقام بسیار دقیقی از توریستهای ورودی به کشور مالزی بر اساس ملیت، بر اساس تعداد شبهای اقامتی، بر اساس هزینهکرد هر توریست و خیلی چیزهای دیگر ارائه میدهد. تازه معنای آمار و راقام را با تمام وجود درک میکنم.
داتوک موسی توضیحاتش را مختصر و مفید به پایان میبرد و با صبر و حوصله به سئوالات همهمان جواب میدهد. بعد از این جلسه جواب خیلی از سئوالات دیگر را نیز مییابم که مالزی بیدلیل کشوری موفق در عرصه گردشگری نیست.
بعد از جلسه مجددا به شهر کوالا برمیگردیم. برای درک بهتر خدمات پارک آبیSunway Lagoon بلیط پارک آبی برایمان تهیه کردهاند که من ترجیح میدهم به بازدید از باغ وحش این پارک آبی بپردازم. شیر سفید، پلنگ سفید و انواع حیوانات در این باغوحش نگهداری میشوند. صدای جیغ افراد حاضر در پارک با صدای شرشر آبشارهای این پارک آبی ترکیب خوش آهنگی بوجود میآورد.
سر ساعت مقرر در مقابل در ورودی پارک آبی جمع میشویم تا برای صرف نهار برویم. بعد از صرف نهار هم وقت آزاد برای خودمان داریم که با گروهی از دوستانمان تصمیم به خیابانگردی در شهر کوالا میگیریم.
از محله Bukit Bintang شروع میکنیم. خیابانی پر از هیاهو زیر نمنم باران. اول از همه به مرکز خریدSungay Wang میرویم. همه چیز در این مرکز خرید یافت میشود. قیمتها نسبت به مرکز خرید KLCC پایین است و ایرانیان بسیاری را میتوانی در این مکان ببینی. دوستانم خرید میکنند و من بههمراه آنها چرخ میزنم. بعد از این پاساژ نوبت مرکز خرید دیگری بنامPavilion میباشد که آبنمای زیبایی در ورودی در آن جلب توجه میکند. پاویلیون بسیار شیک و قیمتها هم معقول و پایین هستند. انواع برندها هم در این مرکز خرید به چشم میخورد و یکی از مقاصد مهم در جشنوارههای خرید برای ایرانیهاست.
بعد از اتمام پاساژگردی بهسمت خیابانJalan Alor براه میافتیم. باران همچنان در حال باریدن است. همه جا چتر میفروشند. همهمه خاصی در خیابانهای این منطقه در جریان است. کافه و رستورانهای کشورهای مختلف در دو طرف خیابان قرار دارند. نقاشی در آن شلوغی و زیر نمنم باران به کارش مشغول است و بدون توجه به شلوغی منطقه با هنرش چشم هر بینندهای را به نقاشیهایش میدوزد.
وارد خیابان Jalan Alor میشویم. خیابانی کوچک و بسیار شلوغ اما دوست داشتنیست. خیابانی که تا چشم کار میکند، پر است از رستورانهای مختلف، کافهها، غذاهای خیابانی، مردمی که در رفت و آمد هستند و صدای گروههای موسیقی که با نمنم باران همنوایی دارند.
انواع غذاهای رنگارنگ محلی، میوههای خوش آب و رنگ و بو در همه جا دیده میشود. با هر قدمی بو و رنگ خاصی میبینی. Jalan Alor تمام نشدنی است. خیابانی به اندازه وسعت یک کشور از لحاظ غذا و طعم.
بعد از خیابانگردی به هتل بازگشته و در انتظار فردایی دیگر شب را سپری میکنیم.
برگی دیگر از دفتر خاطراتمان با صرف صبحانه در هتل شروع میشود. امروز به جزیره پنانگ یا شهر جرج تاون میرویم. حرکتمان با اتوبوس است که حدود ۵ الی ۶ ساعت طول خواهد کشید. مسیرمان بسیار سرسبز است و بعد از گذشتن از پل جالب و دیدنی پنانگ وارد جزیرهای میشویم. ۷۰ درصد این شهر را چینیها تشکیل میدهند و مالاییها در این شهر اقلیت هستند. در ابتدای ورود به پنانگ به بازدید از قلعه تاریخی و برج ساعت شهر میرویم که در نزدیکی اسکله قرار دارند. توپهای جنگی هم در اطراف و روی دیوارهای قلعه دیده میشوند.
بعد از گذر از محله هند کوچک برای صرف نهار به ساختمانی تاریخی میرویم که رستوران KFC در آنجا قرار دارد. تقابل مدرنیته و سنت!!!
در مسیرمان به هتل از یکی از فروشگاههای قهوهفروشی شهر پنانگ بازدید میکنیم. قهوههایی با کیفیت و در طعمهای مختلف را میتوانید، تهیه کنید. ضمن اینکه قهوه سفید شهر پنانگ بسیار مشهور است.
هتلمان در پنانگGolden Sands Resort است که فضا و امکانات بسیار عالی برای تفریحات آبی دارد. استخرهای بزرگ و ساحل اختصاصی این هتل برای مسافران امکانات ویژهای را مهیا کرده است.
بعد از استراحت کوتاهی در هتل با دوستان والیبال ساحلی و فوتبال بازی میکنیم که بعد از چند روز سفر حسابی خستگی را از تنمان میزداید.
شام مهمان هتل بسیار مجلل و شیک Shangrila Rasa Sayang Resort Penagn هستیم. غذای دریایی این هتل را نباید از دست داد. تا میتوانیم دلی از عزای میگو، لابستر و انواع غذاهای دریایی درمیآوریم. غذا برای هر سلیقهای مهیاست.
صبح که میشود خبر از روزی نو و اتفاقاتی جدید میدهد. بعد از صرف صبحانه به بازدید از هتل آرام و دلنشین Rasa Sayang میپردازیم. فضای بیرونی هتل پر است از درختان باشکوه و سبزی که به گفته مدیر هتل، درختان دلیل تاسیس این هتل در این مکان هستند و معماری کلی هتل بر اساس چینش درختان بدون قطع آنها شکل گرفته است.
همه چیز در این هتل آرامش خاصی دارد، لابی هتل پر است از قفسههای کتابی که در دسترس مسافرین قرار دارد. سکوت و آرامش هتل در بین هتلهایی که تا الان بازدید کردهایم مثالزدنی است.
سوار بر اتوبوس برای بازدید از معابد بودای خوابیده و ایستاده در پنانگ بهراه میافتیم. دو معبدی که در یک خیابان و تقریبا روبروی هم قرار گرفتهاند. بسیاری از بودائیان برای زیارت و بازدید به این معابد میآیند. توریستهای فراوانی نیز در این معابد مشاهده میشود.
در کشور مالزی معبد بودای خوابیده Chayamangkalram بسیار باشکوه و پربازدید است. در داخل این معبد مجسمه بودا به حالتهای مختلف دیده میشود. این مجسمه جز بزرگترین مجسمههای بزرگ بودا در دنیاست و در چهره آن احساس رضایت و لبخند دلنشینی نهفته است.
معبد بودای ایستاده Burmese Buddhist هم یکی از معابد مهم شهر پنانگ بشمار میرود. کندهکاریهای چوبی این معبد بسیار چشمنواز و زیبا است.
نهار مهمان هتل Holiday Inn در شهر پنانگ هستیم. تا میتوانند مهمانمان میکنند. بعد از صرف نهار به سمت شهر ایپوه راه میافتیم.
در میانه راه از مرکز خرید Design Village Outlet Mall بازدید داشتیم. در این مرکز جشنواره خرید برگزار میشد و قیمتهای پایین این مرکز، همه مسافران را برای خرید از دور و نزدیک به اینجا میکشاند. بعد از اتمام خرید همه دوستانمان با دست پر از این مرکز به اتوبوس برگشتند. یک مرکز خرید عالی برای دوستدارانش.
مقصد بعدی شهر ایپوه بود که شهر ناشناختهای در میان ایرانیهاست. به ایپوه که رسیدیم شب شده بود و شام را در رستوران عربی خوردیم و مستقیم به هتل رفتیم.
هتل محل اقامت ما در شهر ایپوه، Haven Resort بود. چون شب، خسته از راه دور رسیده بودیم، نمای بیرون هتل را ندیدیم.
هتل بهصورت هتل آپارتمان ساخته شده است. اتاقهای بسیار بزرگ با تمامی امکانات حتی ماشین لباسشویی و … از امکانات اتاقهای این هتل آپارتمان بسیار بزرگ است.
صبح که چشمانمان را باز کردیم با صحنه زیبایی روبرو شدیم. هتل محصور در بین کوههای جنگلی و سرسبز، با مردابی بسیار بزرگ و تکه سنگی یکپارچه و عظیم در وسط آن بود.
خبر زلزله کرمانشاه را شنیدهایم و از این خبر بسیار متاسف و ناراحت هستیم. کاممان تلخ است. بعد از صرف صبحانه به دیدن غار معبد Kek Lok Tong در شهر ایپوه رفتیم. غار معبدی که در نوع خود بسیار دیدنی است و داخل آن به باغ بزرگی منتهی میشود و مرداب بزرگی در وسطش قرار دارد. بیشک یکی از زیباترین غار معبدهای دنیاست.
بعد از صرف نهار به هتل محل اقامتمان برگشتیم. گروهی از دوستانمان امروز به تهران برمیگردند و ما فردا بازخواهیم گشت.
با آنها خداحافظی کردیم و چون فردا روز بازگشت ما به تهران است، سعی کردیم کلی استراحت کرده و از لحظات باقیمانده نهایت استفاده را ببریم.
صبح روز آخرمان بعد از صرف صبحانه به سمت شهر کوالا برای بازگشت به تهران به راه میافتیم. یاشار همسفر عزیزمان و از دفتر هواپیمایی ایرآسیا در ایران خبر خوبی به ما میدهد و آن هم بازدید از دفتر مرکزی این هواپیمایی در فرودگاه مالزی است.
به دفتر هواپیمایی ایرآسیا که میرسیم خانم شهینناز که مالایی هستند به استقبالمان میآید و تور بازدید از دفتر این هواپیمایی را شروع میکنیم. غیر قابل باور است، اینجا بیشتر شبیه پاساژ یا مرکز خریدی است که همه پشت میزهایشان کار میکنند. نه دری است و نه دیواری. همه بخشها به هم وصل هستند. به تمامی نیازهای کارمندان این شرکت هواپیمایی اندیشیده شده است. از خواب نیمروزی آنها گرفته تا کافیشاپ و … .
تا طبقه آخر بخشهای مختلف این شرکت هواپیمایی را بازدید کردیم. اکثر کارکنان جوان هستند و در طبقات مختلف بخشهای خاصی برای ایدهپردازی در جهت معرفی این شرکت در نظر گرفته شده است. سرسرهای بین طبقات تعبیه شده است که کارمندان برای رفتن به طبقات پایین میتوانند از این سرسره استفاده نمایند. هیجان و انرژی در این دفتر موج میزند. وارد هر بخشی که میشوی با لبخند و اطلاعات کامل پذیرای شما هستند.
در آخرین بخش بازدیدمان ما را به پشت بام ساختمان اصلی شرکت بردند. روی پشت بام فرودگاه قرار گرفتن، تجربه منحصر و بینظیری بود. هواپیماهایی که یکی پس از دیگری به پرواز در میآیند و سکوت آسمان را در هم میشکنند.
بعد از اتمام بازدید و صرف نهار در فرودگاه با محسن مصباحی، راهنمای ایرانیمان در مالزی خداحافظی میکنیم، محسن نه راهنما بلکه رفیقمان بود. به سمت گیتهای کنترل پاسپورت به راه میافتیم.
چشمم به تابلوی فرودگاه مالزی که میافتد به جواب سئوالات روز اولم میرسم که چطور میشود یک شرکت هواپیمایی در مدت زمان کمی اینچنین موفق شود و تابلوی فرودگاه مالزی پر است از آرم هواپیمایی ایرآسیا که به مقاصد مختلف پرواز میکنند، یکی پس از دیگری…..
مالزی را با کلی خاطرات رنگی ترک میکنیم.