ششمین پادکست رادیو بومگردی با آرش نورآقایی

میزبانان خانۀ بَرزُک در ششمین پادکست از رادیو بومگردی پای صحبت آرش نورآقایی، از اعضای خوشهسار بومگردی و مدیرمسئول فصلنامۀ میراث و گردشگری گیلگمش و نشر نوسده نشستند تا از سیر تکاملی و مفهومی اقامتگاههای بومگردی و گردشگری در ایران صحبت کنند.
ترگل انورینژاد، همبنیانگذار این خانه پس از مرور رزومۀ حرفهای نورآقایی و اشاره به پروندۀ ویژۀ دوازدهمین فصلنامۀ فارسی گیلگمش با عنوان «اقامتگاههای بومگردی» از چگونگی شکل گرفتن ایدۀ «خوشهسار بومگردی» و روند ایجاد این اقامتگاهها پرسید.
آرش نورآقایی با یادآوری رونق نسبی صنعت گردشگری در دهۀ ۸۰ شمسی و توجه به برخی زیرساختها از جمله مراکز اقامتی به لزوم ساماندهی اسکان نامتعارف گردشگران اشاره کرد. او از تجربۀ اقامت خود در مسیر کردستان- تهران در «خونه نقلی» کاشان به دعوت اکبر رضوانیان، مدیر وقت روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان و مالک این خانه به عنوان یکی از نخستین دانههای خوشهسار بومگردی تعریف کرد.
آرش نورآقایی ضمن توجه به همزمانی این جریان با تأسیس «انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان تهران» و پس از آن برخی استانها و «کانون انجمنهای صنفی راهنمایان گردشگری کشور» با همراهی جمعی از دوستان، گفت که معرفی این خانهها در جلسات، رویدادها و جشنهای سالانۀ راهنمایان گردشگری (۲۱ فوریه) تسهیل، و اقبال عمومی به اقامت در آنها حتی در میان گردشگران ورودی، روز به روز بیشتر شد. اسامی فعالان خوشهسار نخستینبار در وبسایت شخصی ایشان درج شد.
مدیرمسئول فصلنامهٔ گیلگمش با اشاره به تغییر نام «خانههای بومگردی» به «اقامتگاههای بومگردی» از تفاوت ساختاری آنها و پیوستن به نهادهای دولتی گفت. به زعم او ارتباط تنگاتنگ راهنمایان گردشگری و این اقامتگاهها همچنان موجب رشد هر دوی آنهاست. نورآقایی چنین ادامه داد که خانههای بومگردی تاکنون بخش قابل توجهی از معضل اسکان گردشگران را برطرف کردهاند، موجب تعدیل قیمت سایر اقامتگاهها از جمله هتلها شدهاند، باعث پدید آوردن مفاهیمی نظیر اکولوژ، توسعۀ پایدار، جامعۀ محلی/بومی و حتی ارگانیک شدند، تسهیلگر پژوهشهایی در جامعۀ دانشگاهی در این زمینهها بودند و فضای مناسب را برای ایجاد
بوتیک-هتلها و هتلهای سنتی فراهم کردند. به گفتۀ وی تبدیل شدن مرامهای سنتی سفر به شکل صنعتی آن از جمله مهماننوازی به فضایی نیاز داشت که این خانهها آن را پدید آوردند؛ آنها وارد صنعت گردشگری شدند در حالیکه رویکرد سنتی خودشان را حفظ کرده بودند و به همین دلیل باید خانه میماندند و نباید اقامتگاه نام میگرفتند.
نورآقایی ایجاد خلاقانۀ خانههای بومگردی را مستقل از دولت، فارغ از صنعت و به نوعی زاییدۀ سنت دانست. او همچنین دو نقیصۀ این خانهها را برشمرد؛ یکی ناکارآمدی نسبی آنها به دلیل عدم آموزش تولید محتوای فاخر و ناب برای معرفی آنچه ارائه میشد، عدم آشنایی با زبان انگلیسی برای تعامل مؤثر با متقاضیان خارجی و عدم رعایت استانداردهای بهداشتی و دوم، تقلید خانههای بومگردی هر منطقه از نمونههای موجود قبلی. او اغلب اقامتگاههای بومگردی را فاقد روحِ برگرفته از جذابیتهای مقصد، و عاری از امضای منحصر به فرد خود دانست.
انورینژاد در این بخش از دلیل انحراف اقامتگاهها از اهداف مذکور برای خوشهسار پرسید. مدیرمسئول نشر نوسده از روند توسعهای گفت که خانههای بومگردی در پی تبیین مانیفستی بر مبنای اکوتوریسم دنبال میکردند؛ آن مانیفست را «کیارش اقتصادی» برای شبکهای از دانههای خوشهسار بومگردی ترسیم کرده بود و خوراک، پوشاک، صنایع دستی، موسیقی و… سازگار با جامعۀ بومی و برای ارتقای اقتصاد محلی و حفاظت از فرهنگ و محیط زیست ارائه میشد که در چارچوب فعلی اقامتگاهها لازمالاجرا نیست.
ترگل انورینژاد در ادامه از نقش جوامع محلی در آموزش دانش و آداب بومی و اهمیت یادگیری کمشتاب میزبانان حین همزیستی با آنها گفت. به زعم ایشان یکسان بودن برنامههای آموزشی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی برای اقامتگاهها با هدف استانداردسازی چارچوبهای این بخش موجب تضعیف خلاقیتهای بومی خواهد شد.
نورآقایی در اینخصوص به ماهیت پستمدرن صنعت گردشگری و خانههای بومگردی توجه داد. او گفت که عرضۀ این نوع از اقامتگاهها در پاسخ به تقاضا و البته در بستری سنتی شکل گرفته که اقتصاد نفتی داشته و آموزش، لازمۀ توسعۀ آن است، چراکه در جوامع بومی حتی مهماننوازی هم اسلوب مشخصی ندارد. حال آنکه خانههای بومگردی پاسخی پستمدرن به نیازی برخاسته از صنعت گردشگری هستند نه سفرهای سنتی. نورآقایی تأکید کرد که جامعۀ گردشگری نیز در ایران به سرعت در حال تغییر است و لازم است این اقامتگاهها هم، با آموزشهای لازم در بخشهای مختلف سختافزار، نرمافزار و مغزافزار برای اعمال هرآنچه نیاز مشتری بومگردی است تجهیز شوند. انورینژاد نیز با آموزش در مواردی چون مدیریت مالی و مدیریت تأسیسات گردشگری و البته به اقتضای زیستبوم هر اقامتگاه موافقت کرد. مدیرمسئول فصلنامۀ گیلگمش در این خصوص لزوم آموزش طولانیمدت (longlife learning) در جامعۀ میزبان را به ویژه در فرمانداریها/ شهرداریها/بخشداریها برای تأمین الزاماتی نظیر تابلوهای راهنمای انگلیسی، جمعآوری و بازیافت زباله از یک سو و معرفی کدهای اخلاقی این جوامع به گردشگران را از سوی دیگر گوشزد کرد.
در بخش بعدی این گفتگو، مسعود پوررمضانی از عملکرد نورآقایی در این راستا پرسید و چالشهای این مسیر را جویا شد.
آرش نورآقایی ضمن اشاره به حضور در اتاق فکر راهبری این مجموعه پیش از پیوستن به ساختار دولتی «جامعۀ حرفهای بومگردی ایران» از غفلت آنها در مستند کردن تاریخ شفاهیشان گفت؛ از قصۀ راهی که آنها را به وضع موجود رساندهاست.
به باور او پدیدۀ حضور گردشگر در ایران از نظر جامعهشناسی یا روانشناسی تاکنون مورد توجه نبوده و هنوز هیچکسی مطالبۀ جدیدی از این صنعت نداشته و نیازی برای تولید یا تحلیل کلیدواژهها و محتوای جدید احساس نشدهاست. وی گفت که نشریۀ گیلگمش و نشر نوسده به همین دلیل هنوز در جلب مخاطب با اقبال عمومی همراه نیستند.
انورینژاد با نیمنگاهی به روند توسعه و تعدد اقامتگاهها در حال حاضر، از میزان علاقۀ جامعه با توجه به بازخوردها در بدو تأسیس خوشهسار پرسش کرد. نورآقایی ضمن اعلام تأمین نیاز بخشی از جامعه به اسکان، رواج بیرویۀ اقامتگاههای بومگردی را نامتناسب و فاقد مدیریت بحران در شرایطی نظیر همهگیری کرونا دانست. او به بزرگنماییهای کوتهفکرانه در برخی سیاستهای غیرنفتی اشاره کرد و ترسیم چشماندازها و استراتژیهای پایدار مرتبط با صنعت گردشگری در کشور را منوط به همفکری صاحبان اندیشه این حوزه دانست.
سواد سفر و ادب سفر موضوعات دیگری بودند که در این بخش مطرح شدند.
نورآقایی از لزوم سواد سفر برای درک چگونگی پختهشدن انسان پس از سفرهای بسیار گفت. او همچون گذشته تأکید کرد که مهماننوازی، تولید محتوا و کلیدواژههای سفر بهویژه بومگردی هم نظیر سفر، آموختنی هستند و باید حول آنها صحبت و هماندیشی شود تا در جای درست بکار گرفته شده و استانداردهایی در این زمینه تدوین شوند.
پرسش بعدی انورینژاد از سهم اقامتگاههای بومگردی در پایداری جوامع محلی بود.
نورآقایی کاوش میدانی و تحلیل پرسشنامهای را لازمۀ پاسخ به این پرسش دید اما چنین ابراز داشت که اقامتگاهها احتمالاً نهتنها روی پایداری بلکه روی بازسازی هویت به جوامع بومی بسیار مؤثر بودهاند. او از الزام اغلب این جوامع به آراستگی و احیای میراث ناملموسی چون خوراک محلی و صنایع دستی گفت که همسو با تحقق بسیاری از اهداف توسعۀ پایدار به شمار میآیند.
پوررمضانی در ادامه بار دیگر به اهمیت تاریخ شفاهی پرداخت و از نقش آن در رفع چالشهای موجود پرسید. نورآقایی این بار به نقش فضای مجازی در اطلاعرسانی پرداخت و از اثرگذاری این فضا در خلق معانی و سهم آن در خلاقیت یا تقلید گفت. او بررسی رونق گردشگری در سفرهای نوروزی را نمونهای مناسب دید تا بیانگر فقدان تاریخچۀ آماری آن باشد. به باور او بررسی فواید سفرهای نوروزی جز با در نظر داشتن عواملی چون میزان مصرف سوختهای فسیلی، استهلاک زیرساختها از جمله جادهها و حمل و نقل، عوارض مالی و جانی ناشی از تصادفات، هزینههای تحمیلی به کادر درمان و مراکز درمانی، هزینۀ آلودگی هوا، هزینۀ زباله، هزینۀ آب، خسارتهای سرقت و آرامشی که از دست میرود و… قابل برآورد نیست. وی همچنین ملاحظۀ اندرکنش سیستمهای بانکی، بیمه و محیط زیست با گردشگری را در فعالیتهای مشابه لازم دانست.
استانداردسازی اقامتگاههای بومگردی و ارزیابی کیفی آنها موضوع دیگر این گفتگو بود. انورینژاد با اشاره به تقلید فراگیر بین این مراکز اقامتی از بیمعنا شدن ارزیابی ویژگیهای اقامتگاهها گلایه داشت.
آرش نورآقایی ضمن اذعان به روحزدایی از بستر این مجموعه به ادبیات ایران به عنوان مزیتی بزرگ توجه داد که موجب خلق معانی شگرف توسط بزرگانی چون سعدی، مولانا و… در جهان شده است و حتی در میراثی مثل ضربالمثلهای ایرانی به کدهای اخلاقی ما تبدیل شدهاند. به گفتۀ وی مهماننوازی -فارغ از ارزشمندبودن- یکی از معانی ما ایرانیهاست؛ اینها ساحتی دارند که باید هم کمّی شوند هم در اندیشۀ ما راه پیدا کرده با ظرافت نمود پیدا کنند.
انورینژاد در واپسین بخش به ناهمگنبودن مجموعۀ اقامتگاههای بومگردی کشور اشاره کرد. نورآقایی گرچه شیوع این مشکل ساختاری را در اغلب تشکلهای ایرانی تأیید کرد اما وجود جوّ مودّت و دوستی در صنعت گردشگری را ستود. او از تجربۀ حضور خود در «فدراسیون جهانی راهنمایان گردشگری» (WFTGA) و وجود پروتکلهای رفتاری و حرفهای آنها برای جایگاههای مختلف سازمانی گفت که با تبیین حدود آزادی عمل و قیودات، علیرغم ضعف نسبی این تشکل از فهم فرآیندهای خلاق، مانع ایجاد سوء تفاهم در پیشبرد امور میشود. ایشان اعمال چنین ساختارهای مدون و مکتوبی را برای بقا و پیشرفت هر مجموعهای در کشور لازم دانست. او همچنین از موهبت آشنایی با دوستان مختلف خود در ایران و جهان یاد کرد و تجربۀ سفرهای متعدد به نقاط مختلف دنیا را ثروتی رشکبرانگیز خواند.



