اخبار

کتابها و آدمها (۳)؛ از دوبلین تا کوه خواجه

شامگاه نخستین جمعه مردادماه ۱۳۹۹ آرش نورآقائی، مدیرمسئول فصلنامه میراث و گردشگزی گیلگمش به شرح سومین گفتار مجازی در باب «کتابها و آدمها» پرداخت. این گفتار با عنوان «از دوبلین تا کوه خواجه» حول رمان «دوبلینی‌ها» اثر برگزیده جیمز جویس در قرن بیستم برگزار شد.
«دوبلینی‌ها» مشتمل بر پانزده داستان نسبتاً کوتاه است که جیمز جویس نظر به عدم علاقه‌اش به شهر دوبلین و مردمان آن و تأثیری که از کلیسای کاتولیک در زمان حیات او پذیرفته، این کتاب را فصلی دربارهٔ تاریخ اخلاقی میهن خود معرفی می‌کند.
آنچه این کتاب را متمایز ساخته «بینش آنی»، »تجلی» یا «لحظات شهودی»است که در پی جریان سیال ذهن در پس هر یک داستان‌های ان شکل گرفته‌است؛ این تعبیر در پس عبارت epiphany نهفته است؛ همان که در آثار ویرجینیا وولف، جیمز جویس و ادبیات تجربه‌گرای مارسل پروست نیز مشهود است.
تاریخچه واژه epiphany به سال ۱۶۶۰ برمی‌گردد؛ این واژه در سال ۱۸۶۰ توسط تامس پنسن د کوئینسی (Thomas Penson De Quincey) در تاریخ ادبیات جهان درج شده‌است؛ از این نویسندهٔ انگلیسی دو کتاب «در باب قتل؛ یکی از هنرهای زیبا» و « اعترافات یک معتاد (تریاک‌خور) انگلیسی» در ایران ترجمه و منتشر شده‌است.

به نظر می‌رسد جیمز جویس پس از داستان «مردگان» مندرج در کتاب «دوبلینی‌ها» هرگز داستانی ننوشته‌است. او به دلایل پیش‌گفته شده، اغلب عمر خود را در سوئیس، ایتالیا و فرانسه گذرانده‌است.

ریشه عبارت epiphany به ادبیات یونان وابسته‌ بوده و امروزه از آن به عنوان یک مانیفست یاد می‌شود.

امروزه در کشورهای مسیحی رویدادی با عنوان epiphany holiday برگزار می‌شود؛ این رویداد در تقویم گریگوری (gregorian) ۶ ژانویه و در تقویم ژولیانی (julian)، ۱۹ ژانویه و در برخی دیگر اولین یکشنبه پس از ۱ ژانویه رسمیت دارد.

این شهود آنی در مسیحیت مبین زمان و مکانی‌است که سه مغ، سه مجوس یا سه فرزانه (three wise men, three magi, three kings) به دیدار مسیح تازه متولد شده می‌شتابند و مسیح به مثابه خدایی بر آنها در آنی آشکار می‌شود‌. تجلی مسیح در این رویداد یک epiphany و در مقام خدایی یک theophany تلقی شده‌است؛ آنچنان که در اسطوره گیلگمش و خدایان اساطیری یونان (زئوس و آپولو) هند (ویشنو و آرجونا، قهرمان تیرانداز:

http://nooraghayee.com/%D8%AA%D8%AD%D9%82%D9%8A%D9%82%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%A2%D8%B1%D8%B4/ )

و ژاپن نیز به وقوع می‌پیوندد.

رویداد شهودی تجلی مسیح در انجیل متی به سه مغ به نام‌های «کاسپار» Kaspar، «ملکور» Melchor و «بالتازار» Balltazar از مشرق‌زمین نسبت داده شده؛ روایتی دیگر این سه مغ را زرتشتی و ایرانی معرفی می‌کند. مغ‌های زرتشتی را جادوگر- طبیب قبایل می‌دانستند؛ به روایتی این سه مغ ایرانی از حوالی کوه خواجه بوده‌اند.
نَسبِ مغ‌ها به یکی از طوایف ششگانه مادها برمی‌گردد. این شش طایفه عبارت بودند از بودیان، بوسیان، پارتاکنیان، آریزانتیان، استروخاتیان و مغ‌ها.

تابلوی «ستایش پادشاهان مجوس» لئوناردو دا وینچی نیر وصف حال ایشان است.

واژه موبَد تغییریافتهٔ همین عبارت در پارسی میانه است.
کلمات magic، main و mechanic هم ریشه در مغ دارند. (برای اطلاعات بیشتر:

https://nooraghayee.com/از-ریشه-magh/)

نورآقائی در بخش پایانی این گفتار به مقبره این سه مغ در کلیسای جامع شهر کُلن آلمان اشاره کرد. به نظر می‌رسد سنت هلنا، مادر کنستانتین اول حین نیایش، اجساد این سه مغ را یافته و به کلیسای قسطنطنیه سپرده، پس از آن این اجساد به شهر میلان و بعدها به شهر کلن هدیه شده‌اند تا مبنای ساخت این کلیسا شوند.

(برای اطلاعات بیشتر:

https://nooraghayee.com/کُلن-بُن-اروپا-۷۴/)

روایاتی از مارکوپولو نیز مبنی بر وجود مقبره‌ای برای این سه مغ در شهر ساوه موجود است. کلیسایی در شهر ارومیه و زیارتگاهی در فلسطین نیز چنین ادعایی دارند.

این گفتار با پاسخ به پرسش همراهان و قدردانی از حضور ایشان پایان یافت.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا