چند رسانه‌ای

سفرنامه مالزی ۲

ا صدای محسن به حال و هوای اتوبوس برگشتم. از همه­‌مان خواست خودمان را معرفی کنیم. این قسمت از سفر برایم خیلی جذاب است: شناخت…. سفر فرصتی است برای شناختن فرهنگ، تاریخ، سبک زندگی و انسان‌ها. صندلی­‌های اول اتوبوس برای ما راهنماها حکم سکوی اول قهرمانی را دارد. اولین نفر خودم را معرفی کردم. سعید ایوبی هستم و…. حساب کار دست محسن آمد. بیچاره محسن!! وقتی خودم را معرفی می‌کنم حواسم به قیافه­‌های مخاطبانم هست، این‌کار در شناختن همسفران آینده­‌ام کمک زیادی می‌کند. همه یکی‌یکی خودشان را معرفی کردند. همسفران خوبی بنظر می­‌رسند. در جاده به‌سمت شهر کوالا پیش می‌رویم، کوالا را به عنوان شهری متمدن با برج‌ها و آسمان‌خراش­‌هایش شنیده­‌ام. می­‌خواهم از جاده سبز لذت بیشتری ببرم، خوب می‌دانم که سرسبزی این جاده بزودی تمام خواهد شد، هر چقدر به‌ سمت تمدن و مدرنیته پیش برویم خبری از سبزی، آرامش و پاکیزگی نخواهد بود و این دست‌­آورد بشر به اصطلاح متمدن است.

به هتل محل اقامتمان Sunway Pyramid  می‌­رسیم.  Sunway اسم یک منطقه بزرگی در کوالا هست، از دانشگاه گرفته تا مراکز خرید و پارک ­آبی. بخاطر مسافت این منطقه با مرکز شهر کوالا، شهرک بزرگی بنام Sunway ساخته شده است که برای خودش مرکز شهری است. بعد از تحویل اتاق‌ها وسایل را جا داده و به لابی هتل برمی‌گردیم تا بازدیدی داشته باشیم از پارک آبی Sunway Lagoon .

به‌ظاهر پارک آبی است ولی در واقع فراتر از یک پارک آبی است. باغ‌وحش، پارک‌های هیجان، پارک وحشت و چند مجموعه دیگر در دل خود جای داده است. همانطور که از اسمش هم پیداست “مرداب” بزرگی در وسط پارک قرار دارد. درختان سبز در هم تنیده، مجسمه­‌های بزرگ حیوانات و آب­نماهایی که صدای آب را در همه جای پارک به گوش می‌رسانند درواقع خط بطلانی کشیده‌­اند بر معنای کلمه “مرداب”. اینجا مردابی است که زندگی در آن جریان دارد. چنین پارک با طراوتی در وسط برج­‌ها و هتل­‌ها غنیمتی بسیار ارزشمند است. چون در روزهای آتی بازدید مفصلی از این پارک خواهیم داشت، بازدیدمان کوتاه است.

از لابی هتلمان وارد مرکز خرید بسیار شیک Sunway Pyramid  می­‌شویم. اینجا همه چیز دم‌دست مسافر است. مسافر از لابی هتل وارد پارک آبی شده و همینطور از لابی هتل وارد مرکز خرید می‌­شود.

چرخی در مرکز خرید می‌­زنیم، تلفیقی از سنت و مدرنیته را در این مرکز خرید می‌­بینید. همه چیز یافت می­‌شود، از آرایشگاه، سالن ماساژ، سالن بدن­سازی­، اسکی روی یخ و رستوران‌های کشورهای مختلف گرفته تا انواع شغل­‌های کوچه بازاری.

یادم می­‌افتد که نهار نخورده‌­ام و الان وقت شام هست. خودم را مهمان یک رستوران عربی می‌کنم.

برنامه فشرده ولی جذاب امروز تمام می‌­شود و در اتاقم آماده سفر دیگری به شهر رویاهایم می­‌شوم، شهری پر از خاطرات رنگی … .

بعد از صرف صبحانه همگی Check out کرده در لابی حاضر هستیم. روزمان با بازدید از امکانات هتل شروع خواهد شد. مدیر بسیار جوان و خوشرو هتل توضیحاتی اختصاصی از هتل را ارائه می‌دهد. با تاریخچه هتل بصورت تصویری آشنا می­‌شویم. رزومه تصویری هتل از ابتدای ساخت تا امروز در لابی هتل قرار دارد. در طی ۳۰ سال به سطح بسیار قابل قبولی رسیده­‌اند.

برای بازدید از اتاق­‌های هتل به طبقات مختلف می‌­رویم. آسانسورهای این هتل بگونه‌­ای طراحی شده‌­اند که با کارت اتاقتان فقط می‌­توانید به طبقه­ اتاق خودتان بروید و امکان رفتن به طبقات دیگر را ندارید.

آنچه که در اتاق‌های این هتل جلب توجه می‌کند، قرار دادن یک گوشی لمسی داخل اتاق‌هاست. این گوشی‌­ها برای کسانی هست که موبایل برای استفاده از اینترنت رایگان هتل ندارند که براحتی می‌­توانند از این گوشی­‌ها استفاده کنند. قضیه به اینجا ختم نمی­‌شود، مسافران کشورهای عربستان، امارات، چین، سنگاپور و هنگ­‌ کنگ برای تماس­‌ با کشورهای خودشان می‌­توانند رایگان با این موبایل‌­ها تماس بگیرند. موقع تحویل اتاق و Check out  کلیه اطلاعات موبایل و شماره تماس‌های گرفته شده مسافر از حافظه موبایل بصورت اتوماتیک پاک می­‌شود.

بازدید از قسمت‌های مختلف هتل با توضیحات خوب مدیر هتل تمام می­‌شود.

مجددا باید به فرودگاه کوالا برگردیم. گروه دوم متشکل از آژانس‌­داران به‌همراه آقای جعفری مدیر بازاریابی وزارت گردشگری و فرهنگ مالزی در تهران، امروز به تیم ما ملحق خواهند شد. از برنامه زمان‌بندی عقب هستیم و تاخیری در حدود نیم ساعت داریم که برای تورهای ایرانی امری عادی است. خوشبختانه هم‌زمان با گروه دوم به فرودگاه رسیدیم. استقبال خوبی انجام شد. برای استقبال از وزارت گردشگری مالزی و شرکت پالم‌­بیچ هم آمده­اند. حالا تیم‌ما ۲۱ نفر شده است. اتوبوس راه می‌­افتد.

مقصد امروزمان شهری به نام “پورت دیکسون” است. مطمئنم برای همه ما ناآشناست. اتوبوس از شمال به جنوب مالزی در حرکت است. در محدوده شهر کوالا فقط پرچم مالزی به چشم می‌­خورد ولی بعد از مدتی که از کوالا به سمت پورت دیکسون پیش می‌رویم متوجه پرچم زردرنگی می‌شوم. حدسیاتم درست است: پورت دیکسون در ایالت “نگاری سمبیلان” قرار دارد که هر ایالت پرچم متعلق به خودش را دارد. جاده بسیار سرسبز است، در مجتمع‌های رفاهی حاشیه جاده کلی میوه­‌های رنگی دیده می‌­شوند که چشم هر مسافری را خیره می­‌کنند. بین راه توقف کوتاهی می‌کنیم و از آنها می‌خریم. از پرچم‌­های انگلیس در بعضی جاهای شهر می‌توان حدس دیگری هم زد، این استان قبلا جز مستعمره­‌های انگلیس بوده. وقتی از سیف، راهنمای محلی مالایی‌مان سوال می‌پرسم تازه به سرنخ­‌های جدیدی هم دست پیدا می‌کنم: انگلیسی­‌ها می‌­توانند در این شهر بدون ویزا، ۶ ماه اقامت کنند و همینطور مالایی‌ها هم می‌­توانند بدون ویزا ۶ ماه در انگلیس اقامت کنند.

استعمار بی‌­دلیل نیست، حتما معدن یا انرژی طبیعی قابل توجهی در آن منطقه هست، که این‌بار سیف جواب سوالم را در توضیحاتش از معادن زغال‌سنگ این منطقه می‌دهد.

در شهر پورت دیکسون هستیم. شبیه شهرای شمالی ما است ولی با تفاوت بسیاری در بکر بودن جنگل‌ها و درختان سبز. به هتلمان Lexis Hibiscus که می‌رسیم ساختمان بزرگی در ابتدای ورودی قرار دارد. کادر هتل از مدیر هتل گرفته تا دیگر بخش­ها به استقبالمان آمده‌­اند. همه جا بوی گل ختمی پیچیده، حلقه‌هایی از گل­ را به گردنمان می‌­آویزند و با شربت­ هایی مملو از رایحه گل ختمی از ­ما پذیرایی می­‌کنند. گروه رقص و موسیقی مالایی برنامه‌ای اجرا می‌کنند و با عکس یادگاری دسته­‌جمعی استقبالمان تکمیل می‌­شود. لابی هتل را که نگاه می‌کنم پر است از گل­‌های ختمی. همه چیز رنگ و بوی گل می‌­دهد. رستورانی را در بیرون از ساختمان مرکزی هتل برای نهارمان تدارک دیده­‌اند. با ماشین­‌های برقی هتل (شاتل) به سمت رستوران راه می­‌افتیم. در سمت راست و چپمان ردیفی از سوئیت­‌ها دیده می­‌شوند. به رستوران که می‌رسیم با نهار مفصل دریایی پذیرایی می­‌شویم و مدیر هتل هم همراهمان است. مدیر هتل با عکسی اشاره به فضای بیرون هتل می­‌کند و تازه متوجه اصل موضوع می‌­شویم. هتل بصورت گل ختمی ساخته شده است و از نمای بالا کاملا به‌شکل گل دیده می‌­شود. عمر هتل ۲ سال است و در این مدت توانسته بازار خوبی برای خود در عرصه گردشگری مالزی ایجاد کند.

بعد از نهار، اتاق‌ها را تحویل گرفته و زمان آزاد داریم. سوئیت­‌ها بر روی دریا ساخته شده‌­اند که کف قسمتی از اتاق‌ها شیشه‌­ای است. بر روی امواج دریا استراحت خواهیم کرد. وارد اتاق که می‌­شوم در بدو ورود طرح گل ختمی کف اتاق خودنمایی می­‌کند. به رسم مهمان­‌نوازی جعبه‌های میوه­ در اتاق‌ها قرار داده شده است. همه سوئیت‌­ها در بالکن، استخر اختصاصی و سونا دارند. سیستم آب گرم اتاق با کلیدی شروع به کار می‌­کند و اگر نیازی به آب گرم ندارید اتلاف انرژی هم نخواهید داشت. دکمه Emergency  در اتاق و بالکن تعبیه شده است که در صورت نیاز فوری با فشار دادن آن از کادر متخصص هتل درخواست کمک کنید. گوشی تلفن جهت تماس­‌های فوری حتی در سرویس بهداشتی هم تعبیه شده است. نقشه گل ختمی در همه جا به‌چشم می­‌خورد. ورزش‌های آبی این هتل هم برای مهمانان آماده و مهیاست. احترام حرف اول را می‌زند، این را می‌توان در همه کادر از مدیر گرفته تا راننده شاتل هتل بخوبی دید.

بر روی برگ گل و امواج دریا استراحت کوتاهی می‌کنم. برنامه بعدی­ مان شام و بعد کنفرانس خبری با مدیران هتل هست. برای صرف شام با اندکی تاخیر همه در لابی حاضر هستند.

بعد از صرف شام کنفرانس خبری با صحبت­‌های مدیر هتل شروع می­‌شود. از ایده اصلی ساخت هتل، نحوه ساخت و امکانات هتل صحبت می‌­کند و اطلاعات و آمار دقیقی به‌صورت پاورپوینت ارائه می‌­دهد. جلسه با پرسش و پاسخ دوستانمان به اتمام می‌رسد.

هوا بارانی و کمی هم طوفانی است. به اتاق‌هایمان برمی‌گردیم. باران شدیدی شروع شده است. رعد و برق سکوت شب را مداوم در هم می­‌شکند و من بر روی امواج پرتلاطم دریا سعی می‌کنم بخوابم.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا